صحنه گردانان غایب اغتشاشات اخیر
انتخابات ریاست جمهوری پایان یافت. فراتر از پیروزی قاطع دکتر احمدی نژاد، پیروز واقعی این میدان مردمی بودند که با مشارکت بالا و چشمگیرشان بار دیگر آرای خود را "میزان " واگذاری قدرت و حاکمیت به دولتی قرار دادند که توقع میرود با تکیه بر پشتوانه مردمی خود بسان گذشته کمر به کار و خدمت بسته و انتظار همه مردم ایران را از یک دولت اصولگرای عدالت محور برآورده سازد.
اما فردای این انتخابات پرشور آشوبگران با غائله ای که به راه انداختند کوشیدند، شیرینی پیروزی مردم را به کامشان تلخ کنند؛ هر چند ملت ایران بارها نشان داده اند که به تکلیف خود عمل می کنند و از دسیسه هایی که علیه شان به کار می رود باکی به دل ندارند. درباره انتخابات و وقایع اخیر چند نکته گفتنی است؛
1- نگاهی گذرا به اتفاقات پیرامونی انتخابات طی چند ماه اخیر نشان می دهد که پروژه آشوب، ماهها قبل از برگزاری و اعلام نتایج انتخابات کلید خورده و گردانندگان پشت صحنه صرفاً انتظار می کشیدند تا روز 23 خرداد، عوامل میدانی خود را وارد فاز عملیاتی این ماجرا نمایند. طرح کمیته "صیانت از آراء " و ادعای "تقلب " در انتخاباتی که هنوز برگزار نشده! به وضوح نشان می داد قصد طراحان این پروژه ها چیزی فراتر از بهانه هایی است که به خاطر آن وارد مباحث آنچنانی شده اند.
روزهای اول که چندین هفته به ثبت نام کاندیداهای ریاست جمهوری مانده بود و آنها پای نظارت استصوابی و رد صلاحیت ها را پیش کشیدند و مدام صحبت از صیانت و مراقبت از آرای مردم کرده و تقلب و دست کاری صندوق ها را پیش بینی کرده و با قاطعیت از آن سخن می گفتند، شاید اولین تحلیلی که از این برخوردها در اذهان متبادر می شد "توجیه شکست انتخاباتی " بود. گمان بسیاری بر آن بود که در جریان سفرهای تبلیغاتی و مواجهه با بدنه جامعه و مقایسه آن با سفرهای استانی ریاست جمهوری، نظرسنجی هایی که بصورتی واقع گرا- و نه حزبی و دل بخواه- میزان رویکرد آرای مردم را نشان می داد، رایزنی و نظرخواهی از نخبگان و اندیشمندانی که فارغ از تعلقات حزبی و سیاسی واقعیت های فضای موجود را تحلیل و ارایه می کردند و بعد از آن نیز در فاصله قانونی تبلیغات نامزدها، خصوصاً در کشاکش مناظره های تلویزیونی، رقبای احمدی نژاد به خوبی دریافته بودند که شانسی برای پیروزی ندارند. لذا برای توجیه پیشاپیش شکستی که در انتظار آنان بود دست به یک جنگ روانی تمام عیار زده و با ایجاد شبهه در روند انتخابات و القای شائبه تقلب و مظلوم نمایی برای خود که "چون قدرت دست رقیب است پس او هر کاری که بخواهد و بتواند انجام می دهد " قصد داشتند دست پیش گرفته و برای آبرویی که از آنان به واسطه رویکرد مردم به اصولگرایی خواهد ریخت، چاره ای بیندیشند.
کار به آنجا کشید که مواضعی از این دست مورد انتقاد رهبرمعظم انقلاب قرار گرفت و ایشان طی سخنانی در ابتدای سال فرمودند: "من می بینم بعضی ها در انتخاباتی که دو سه ماه دیگر انجام خواهد گرفت، از حالا شروع کرده اند به خدشه کردن. این چه منطقی است؟ این چه فکری است؟ این چه انصافی است؟ این همه انتخابات در طول این سی سال انجام گرفته است. مسئولان وقت در هر دوره ای رسماً متعهد شده اند و صحت انتخابات را تضمین کرده اند و انتخابات صحیح بوده است. چرا بی خود خدشه وارد می کنند، مردم را متزلزل می کنند، تردید ایجاد می کنند؟ که البته در ذهن مردم عزیز ما با این حرف ها تردید ایجاد نخواهد شد. " و تردیدی هم ایجاد نشد. حضور گسترده و مشارکت 85 درصدی مردم پای صندوقهای رأی نشان داد که جنگ روانی که از سوی دشمنان خارجی و دنباله های داخلی آنان تدارک دیده شده بود، راه به جایی نبرده است.
2- اما پروژه شبهه در انتخابات برای توجیه شکست، تمامی ماجرا نبود و با شواهدی که از موضع گیری ها و عملکردهای برخی از نامزدها و اعضای اصلی ستادهای انتخاباتی آنان بدست آمد و هم چنین اخباری که از این ستادها به بیرون درز می کرد، معلوم شد که "پروژه اغتشاش " به بهانه تقلب- بخوانید شکست- در انتخابات و رویارویی با نظام از مدتها پیش در دستور کار آنان قرار داشته است.
فارغ از تشابه غیر قابل انکاری که بین تحرکات برخی از گروه های بازنده انتخابات با انقلابهای رنگی که آمریکا در بعضی از کشورهای آسیای میانه به راه انداخته است، ایجاد اغتشاش و درگیری بعد از اعلام نتایج، پروژه ای بود که ماهها پیش در کانونهای فتنه ای که از بیرون خط می گرفتند، برای آن برنامه ریزی شده بود. یکی دو روز منتهی به 22 خرداد بعضی از ستادها، حکم خانه تیمی به خود گرفته و به محل انباشت انواع سلاحهای سرد برای تجهیز اغتشاش گران و ارتباط با مراکز هدایت گر خارجی تبدیل شده بود.
متاسفانه آنهایی که قبل از برگزاری انتخابات خود را پیروز این میدان خوانده و مکرراً در مقابل طرفداران خود ژست پیروزی گرفته بودند، حال که طرفداران خشمگین خود را بعد از اعلام نتایج و خبر شکست و ناکامی شان در خیابانهای شهر می بینند، تلاش موثری برای دعوت آنان به آرامش و متانت نمی کنند و نه تنها از محکوم کردن آشوبهای خیابانی و حمله و خسارت به اماکن عمومی و اموال شخصی و سلب آسایش و امنیت مردم که به نام هواداران خودشان هم تمام می شود، سر باز می زنند، بلکه آنان را برای حق خواهی! به حضور در خیابانها نیز دعوت می کنند!
آیا تجمع، درگیری، اغتشاش و آشوب هایی که طی 4 روز اخیر در برخی از نقاط کشور اتفاق افتاد، همه را تصادفی و خودجوش تلقی کنیم؟! آیا در این میان رد پای ستادی که وظیفه تحریک، هماهنگی، خط دهی و تجهیز آشوبگران را برعهده دارد، مشهود نیست؟
3- انقلاب و نظام اسلامی ما همواره مورد طمع دشمنان و بیگانگان بوده و آنان هیچگاه ذره ای از تلاش برای جدایی مردم از مسئولان و تحریک آحاد ملت ایران علیه حاکمیت کشورشان، کوتاهی نکرده اند. در ماجراهای اخیر نیز علاوه بر شواهدی که بر دخالت بیگانگان به عنوان یکی از صحنه گردانان غایب این غائله دلالت دارد، موضع گیری سران قدرتهای استکباری نیز بر وجود این ارتباط صحه می گذارد.
باراک اوباما در آخرین اظهارنظر خود راجع به اغتشاش های اخیر کشور ضمن حمایت صریح از آشوبگران خطاب به آنان می گوید: "من می توانم بگویم که جهان نظاره گر تلاش شماست و از شما الهام(!) می گیرد. " وی فارغ از بهانه ای که اغتشاش گران را به خیابانهای شهر کشانده، اظهار می کند: "صرف نظر از نتیجه انتخابات ما منتظر چنین روزی بودیم تا مردم به خیابانها بریزند و پایبندی خود را به دموکراسی(!) این چنین نشان دهند. " رئیس جمهور آمریکا صراحتاً از "موضوع اغتشاش " حمایت کرده و اعلام می کند که از این زاویه پیروزی احمدی نژاد یا شکست موسوی برایش اهمیتی ندارد و او منتظر چنین روزی که مردم- بخوانید عده ای اراذل و اوباش- علیه حاکمیت اسلامی به خیابانها بریزند، بوده است.
حمایت و طرفداری صریح فرانسه، انگلیس، رژیم صهیونیستی و هم چنین رسانه های غربی از آشوبگران را نیز به این جمع اضافه کنید. با این اوصاف آیا می توان منشأ بروز درگیری های خیابانی اخیر را صرفاً داخلی دانست. آیا دست آمریکا و دشمنان انقلاب که از آستین اغتشاش گران بیرون آمده را نمی توان دید؟
4- "میزان رأی ملت است " این حقیقتی است که در هر انتخابات تجلی پیدا می کند. رأی مردم است که نتیجه انتخابات را معلوم می کند نه خواست و اراده مسئولان. در نظام 30 ساله ما این موضوع بارها ثابت شده است. مگر در دوم خرداد 76 علیرغم میل مسئولان اجرایی و نظارتی مردم آرای خویش را به نفع سید محمد خاتمی به صندوقها نریختند و رأی آنان امانت دارانه حفظ نشد؟ مگر در اسفند 81 (انتخابات شوراهای دوم) و یا تیر 84 برخلاف تمایل و اراده مجریان و ناظران انتخابات، مردم به اصولگرایان تمایل نشان ندادند و نتیجه آرای آنان بر کرسی قدرت ننشست؟ در این انتخابات نیز رأی و نظر مردم به ادامه خط اصولگرایی در کشور تعلق گرفته است. این همه سر و صدا برای چیست؟ اگر مدعی تقلب در انتخابات هستند که مراجع ذیصلاح برای رسیدگی به شکایات مشخص اند.
البته به طور حتم حساب هوادارانی که به نامزد رقیب احمدی نژاد رأی دادند و اکنون نیز از شکست وی ناراحتند، از آشوبگران و اراذل و اوباشی که قصدی جز تخریب، ارعاب، اعمال خشونت و سلب امنیت ندارند، جداست. بسیاری از آنها نیز امروزه از آشوب ها ابراز نگرانی کرده و با توجه به راه های قانونی، تلاش های مشکوک برای ایجاد آشوب را سوال برانگیز می دانند.
5- انتخابات عرصه رقابت هاست. قاعده بازی در این عرصه پذیرش اقلیت و اکثریت نسبت به فردی است که از صندوق آرای مردم بیرون می آید. مردم باید به رأی اکثریت احترام بگذارند و رئیس جمهور منتخب را رئیس جمهور همه مردم ایران بدانند. فردای هر انتخاباتی بساط رقابت ها برچیده شده و سفره رفاقت ها پهن می شود. امروز روز اتحاد و یکپارچگی است نه تفرقه و نفاق.
انقلاب روزهای بسیار سخت تر از این را به پشتوانه مردم انقلابی پشت سر گذاشته است. آتش زدن چند اتوبوس و شکستن شیشه چند بانک و غارت مغازه ها اگرچه زشت و ناپسند است ولی آنقدر اهمیت ندارد و قطعاً با اراده همین مردم عنقریب بساط آشوبگران برچیده خواهد شد و روسیاهی به کسانی خواهد ماند که صحنه گردان و عروسک چرخان این خیمه شب بازی های بچگانه بوده اند.
لیست کل یادداشت های این وبلاگ